مجازات میشود و به خاطر کارهای خوب پاداش میبیند، اصل این معنا با برهان عقلی قابل اثبات هست، علاوه بر اینکه نقل هم که سخن پیغمبران باشد پشتوانهی این اعتقاد است. به این معنا که وقتی شما پیغمبر را قبول کردید، وحی او را قبول کردید و وقتی او به شما گفت قیامت هست، بهطور طبیعی از او میپذیرید، و لو عقل شما هم شما را به او رهنمون نشود. ولی عقل هم رهنمون میشود. یعنی اگر کسی به خدا معتقد باشد ( البته اگر بخدا معتقد نباشد مسأله قیامت منتفی است ) امکان ندارد این زندگی را با مرگ تمام شده فرض کند، زیرا یک چیز ابتر و یک چیز ناتمام و یک حرکت ناقصی است. لذا حرکت کامل آن است که اولاً: پاداش کار خوبی را که میکنید ببینید ( در دنیا انسان پاداش نمیبیند ) یا اگر کار بدی کردید سزایش را ببینید، این ظلمها، این جورها از آن طرف آن مجاهدتها و آن تلاشها و آن زحمتها اگر خدایی هست باید پاداشی داشته باشد پس اعتقاد به قیامت، از اعتقاد به خداوند قابل انفکاک نیست و اصل مسألهی قیامت و مسألهی آخرت این است که برهان عقلی و برهان نقلی هم دارد. اما برای جزئیات و تفاصیلش ما از عقل دلیلی نداریم، و لذا بایستی نقل به ما بفهماند چه جزئیاتی در آخرت وجود خواهد داشت و قیامت چگونه است ؟ اینها را قرآن برای ما تصویر میکند که حساب انسان چگونه انجام میگیرد ؟ و اگر قرآن نگوید، عقل ما راهی برای شناخت اینها ندارد، که بهشت چه جور جائی است ؟ جهنم چگونه جائی است ؟ انسانها در قیامت چه وضعیتی دارند ؟ انسانها در قیامت چه میکنند ؟