بیانات سال1370


که آن معرفت از جایگاه خود پیدا کرده تا رسیده به سطح قابل دسترسی انسان، و به فرض محال اگر فرض میکردیم: بنابود این معرفت را به شکلی در بیاورند که حیوانات هم بفهمند، باز یک تنزل بیشتری لازم داشت، که البته چنین فرضی واقعیت خارجی ندارد، اما چون مرتبه‌ی حیوان پائین‌تر از مرتبه‌ی انسان است، اگر قرار بود این آیات به حیوان هم برسد باز باید از این سطحی که برای انسان قابل فهم و دسترسی هست بیشتر تنزل پیدا میکرد، و اگر فرض کنیم که به جمادات هم برسد باز تنزل بیشتری لازم داشت که به این در قرآن اشاره شده میفرماید: « لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعاً متصدعاً من خشیة الله »( ۵ ) اگر ما این قرآن را برکوهی ( که یک جماد است ) نازل میکردیم آن‌وقت میدیدی که کوه در مقابل خدا خاضع میشد و از خشیت الهی متلاشی میگشت، که البته این آیه جزو آن آیات قابل تدبّر قرآن است که خودش هم بلافاصله میفرماید: « وتلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون »: این مثل‌ها را برای انسانها میزنیم تا قدری فکر کنند، که متأسفانه فکر و تدبر در آیات قرآن بین مردم ما معمول نیست، و لذا خوب است پیرامون همین آیاتی که الآن ما معنی میکنیم قدری تأمل کنید و فکر کنید. پس اینکه آیه شریفه میفرماید: کسانی که ایمان می‌آورند به آن وحی که بر تو فرستاده شده و همچنین به آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، این هم یک خصوصیت است اینکه ما بگوئیم آن حقیقتی که بر پیغمبر ما نازل شده او را قبول داریم، لکن آنچه که بر

«10»