بیانات سال1370


هستید میگوئید: معلوم است من وقتی خدا را اطاعت کردم پیغمبر را هم اطاعت کرده‌ام. بله شما این‌جور هستید، چون به پیغمبر ( یعنی به وحی ) اعتقاد دارید، اما اگر کسی به وحی اعتقاد نداشته باشد آن‌وقت دیگر اطاعت از پیغمبر وجود ندارد.

در اینکه چگونه اطاعت از خدا تحقق پیدا خواهد کرد ؟ جای صدگونه گمان و تصور باطل هست اگرکسی به خدا معتقد بود، یعنی عقلش او را در مقابل حقیقت وجود خدا خاضع کرد، دیگر نمیتواند منکر شود. آیا آفرینش را و این ماشین عجیب و پیچیده کائنات را مهندس و سازنده‌ای نیست ؟ حالا اگر خدا را قبول کرد، اما وحی را و اینکه خداوند میان خودش و میان انسانها رابطه‌ای ایجاد خواهد کرد اگر قبول نکرد، آن‌وقت هرچه را به ذهن خود او رسید او را وحی الهی خواهد پنداشت، و حکم الهی خواهد دانست ؟! در حالی که همیشه‌ اینطور نیست که عقل انسان به راه ثواب برود، بلکه در موارد بسیاری هم خطا خواهد کرد. عقل احتیاج به مرشد و کسی او را ارشاد کند و به او تعلیم بدهد دارد تا چگونه فهمیدن و چگونه دیدن و تشخیص حقیقت را از باطل بدهد. بسیاری از چیزهای باطل در چشم انسانهای عاقل حقیقت جلوه میکند، دلیلش هم این است که شما میبینید انسانهای گوناگونی بر سر مسائل گوناگونی با هم اختلاف تشخیص دارند. و لذا اگر درباره‌ی مسائل اساسی زندگی انسان و تکلیف اساسی، عقل‌ها با هم تصادم پیدا کردند که حتماً میکنند، راه ارشاد عقل به جز وحی خدا

«5»