بیانات سال1370


وقتی که میرفتیم، من در راه همین‌طور به این دشتهای افتاده و بدون استفاده نگاه میکردم. میدانید که آن منطقه، یک مقدار کوهستانی و یک مقدار هم دشتهای بازی است که کمتر دشتی به آن خوبی هست؛ دشتهای صاف و مسطح، که واقعاً برای زراعت خیلی خیلی مناسب و مساعد است. این دشتها پُر از بوته‌های علف است؛ یعنی کاملاً حاکی از وجود رطوبت در زمینهاست که بوته‌های علف زیادی را ایجاد کرده است. در آن وقتها با این‌که واقعاً هیچ امید نقدی هم در دل نداشتیم، اما درعین‌حال همین‌طوری در حال تبعید، به شوخی - که در آن ایام از این شوخیها با دوستان و رفقا میکردیم - به همراهم گفتم: ان‌شاءاللَّه در تشکیلات آینده، تو را استاندار بلوچستان میکنیم؛ به شرط این که این زمینها را مثل « ریکه پوت » بکنی ! « ریکه پوت »، باغی در نزدیک ایرانشهر است که یکوقت ایتالیاییها - حدود سی، چهل سال قبل از این - آمدند آن‌جا را سرسبز کردند؛ که وقتی انسان وارد « ریکه پوت » میشود، خیال میکند مازندران است. واقعاً « ریکه پوت » مثل مازندران است. درخت اکالیپتوس آن‌جا، بیست متر ارتفاع دارد ! ما همیشه اکالیپتوس را دو متر، سه متر، چهار متر دیده بودیم؛ اما در آن‌جا این درخت بیست متر ارتفاع داشت ! آن منطقه از لحاظ عظمت استعداد، چیز عجیبی است. یا مثلاً در آن‌جا گوجه‌فرنگی به‌قدر یک گرمک یا طالبی میرویید ! البته چون نمیتوانستند استحصال کنند، آن را دور

«5»