در این نزدیکی تهران که صبحها گاهی من به آن ارتفاعات میروم، به نقطهیی رسیدم؛ با کمال تعجب دیدم افرادی آمدهاند کوهی را علامتگذاری کردهاند ! از یک نفر محلی که همراه ما بود، پرسیدم اینها چیست ؟ گفت: صاحب باغی که باغش تا آنجاهاست - آن پایینها را نشان داد و گفت باغش تا آنجاست - دیده است که کسی به کسی نیست، اینجا را علامتگذاری کرده و مال خودش به حساب آورده است ! نباید اینطوری بشود. البته گفتیم آن را دنبال کنند و ببینند او کیست و چیست. این یک مورد بود که ما به چشم خودمان دیدیم. وقتی در جمهوری اسلامی، با این همه انگیزهی مقابلهی با زورگویی و قلدری و سوءاستفاده، چنین کاری انجام میگیرد، شما ببینید در دوران قدیم، این زمینها و اموال چگونه بوده است.
بههرحال، کار آقایان، کار بسیار باارزش و مهمی بوده است؛ منتها آن نکتهیی که در ذهن من است، اتفاقاً همان نکتهیی است که جنابعالی ( 2 ) به آن اشاره کردید و گفتید کار دوم آقایان است. اتفاقاً شما آقای اراکی ( 3 ) را مثال زدید، که من چون کثرت اشتغالات ایشان را میدانم، به ذهنم رسید که قطعاً کار دومشان نبوده؛ بلکه کار سوم، چهارم ایشان بوده است ! این کارها واقعاً رسیدن میخواهد. برای این کار به این عظمت، اگر همین تعداد از آقایان علما از داخل حوزهها، از پای درسها و از روی منبرهای تدریس پایین بیایند و بروند به این کار بچسبند و خودشان مباشرتاً این کار را بکنند و آن را تمام نمایند، میارزد.