طلبکارم و او منکر شد و قبول نکرد، آن کسی که باید بینه بیاورد شما هستید، یعنی دو نفر شاهد عادل، بینه در اصطلاح حقوق اسلامی به معنای مطلق دلیل برهان نیست، تا استدلال که به فلان دلیل من از تو طلبکارم، این را کسی قبول نمیکند، بلکه بینه یعنی آن کسی که ادعا میکند، در یک جاهایی دو شاهد عادل و در یک جاهایی چهار شاهد عادل باید بیاورد ! اگر بینه نتوانست بیاورد آن کسی که منکر هست که انکارش هم هیچ اشکالی ندارد او باید قسم بخورد. اگر مدعی بینه آورد حرف این قبول است و اگر مدعی نتوانست بینه بیاورد به او میگویند آقا شما قسم بخور، اگر قسم خورد طلب از بینرفته و به حرف مدعی کسی اعتنا نمیکند. پس این یک قاعده کلی و مربوط به دستگاه قضا است و هیچ ربطی به بحث اعتقادات و معارف اسلامی ندارد. البته این حرف درست است که آن کسی که دعوی را مطرح میکند مثل پیغمبر و مثل هر صاحب دعوتی باید استدلال بیاورد و بدون استدلال از هیچکس انتظار نمیرود هر چیزی را قبول کند. پیغمبران هم که آمدند واضحترین و صحیحترین حرف دنیا را گفتند دلیل پای حرفشان آوردند. ما که نمیگوئیم کسی بدون دلیل قبول کند، ما گفتیم کسی حق انکار ندارد، گرچه فکر نمیکنم با این تعبیر هم گفته باشم حق انکار ندارد، به این معنا که یک حکم حقوقی صادر کرده باشیم، بلکه به این معنا که آنوقتی که بینه پیغمبر آشکار شده و حقانیت او بیان شده