الهی است. بعضی از بدبختیها ناشی از جهالت و ناشی از نداشتن دانش است، که آن نداشتن دانش هم به نوبهی خود از نداشتن بیایمانی ناشی میشود. بیایمانی یکی از ریشههای بیدانشی است نه اینکه هرکس دانش ندارد بیایمان است و هرکس که دارد ایماندار است نه، درهمهی روندهای عمومی جابهجا میشوند، اما یکی از مهمترین موجبات بیدانشیِ یک مجموعه بیایمانی آنهاست و بیایمانی تأثیر زیادی در بیدانشی دارد. البته کسانی هم هستند که دانش را بدست آوردند در حالی که بیایمان هم بودند ! در اینجا: عامل دیگری بجای ایمان موجب دانش آنها شده است، اما بهرحال بیدانشی معلول بیایمانی نیز هست همچنانکه معلول چیزهایی دیگر میتواند باشد. بنابراین: بدبختیها و تیرهروزیهای بشر غیر مستقیم ناشی از بیایمانی آنهاست و ناشی از ناآشنایی آنها با ارزشهای الهی و معارف الهی است. پس بخشی از عذاب هم در همین دنیاست، که البته این عذاب گاهی با ثروت هم منافاتی ندارد، یعنی جوامع ثروتمند هم این عذابها را دارند، همانطور که مشاهده میکنید الان جوامع پیشرفته و مترقی عالم با این که به حسب ظاهر از تکنولوژی و از علم و از پیشرفتهای گوناگون و بسیارشان هم از ثروت، وبطور نسبی از برخورداریهای دنیا نسبت به بقیه ملتها بهرهمندند در عین حال در میان اینها بدبختیهای بسیاری از قبیل: تلاشیِ خانواده، بدبختیهای روحی، مشکلات عصبی، سرخوردگیهای جوانها، جدائی جوانها از خانوادهها و پدر و مادری که بچه خودشان را دوست میدارند و امیدشان به فرزندشان هست، جدائی