گزارش میدادند. بههرحال، کار دارد پیش میرود؛ یعنی پشت سر این خواستهها تلاش هست و مسؤولان دارند تلاش میکنند.
مسألهی تورم و گرانی و دیگر مشکلاتی که فرمودید، چیزهایی نیست که مسؤولان کشور ندانند، یا فارغ و مأیوس باشند؛ نه، هیچکدام نیست؛ هم میدانند که واقعیت چیست، هم فارغ از این قضیه نیستند - یعنی مهتم به این قضیه هستند - هم مأیوس نیستند؛ فکر میکنند که دارند به سمت حل قضیه پیش میروند. بایستی واقعاً و محققاً این را دانست که چنین چیزی وجود دارد.
البته این مشکلات هست. ممکن است این مشکلات عدهیی را سرد و مسألهدار کند. بالاخره در یک خانواده، چنانچه غذای ظهر کمی دیرتر به دست آید، یا یک ذره نپختهتر باشد، یک حلقه از این مجموعهی سلسلهی خانواده که ضعیفتر است، عصبانی میشود. آنکه ظرفیتدارتر و پختهتر و صبورتر است و بیشتر به دورترها نگاه میکند، میگوید بالاخره یک روز غذا نپخته از آب درآمده، حالا چه کار کنیم؛ حالا ده دقیقه هم دیرتر شد، اینکه چیزی نیست. ولی آنکه کمصبرتر، کمظرفیتتر، عجلهدارتر و بچهتر است، پا به زمین میکوبد، جیغ میکشد و داد و فریاد میکند؛ قهراً این هست. عدهیی در این قضایا مسألهدار میشوند و برایشان مشکل پیش میآید. عدهی دومی از این مسألهدار شدن آنان به نحو غلط - یعنی با اهداف مغرضانه - استفاده میکنند: ببین چهطور غذا را