یعنی آسایش و رفاه مادّی همراه با تکامل و پیشرفت و عروج معنوی. بشر حیوان نیست که علف جلوی او بریزند و برایش کافی باشد. انسان میخواهد باصفا و نورانی باشد. انسان از نورانیت و صفا و بندگی خدا احساس لذت روحی میکند.
شما وقتی عبادت میکنید، دعایی را با حال میخوانید، نمازی را با توجه اقامه میکنید، انفاقی به یک مستحق میکنید، میبینید چه لذتی میبرید و چه حالت احتظاظی به شما دست میدهد. این لذت را با خوردن نمیشود به دست آورد. انسانهایی که طعم بندگی خدا را چشیدهاند - که هر انسان مؤمنی در طول زندگی، کموبیش حالات اینطوری برایش پیش میآید؛ بعضی کم، بعضی زیاد - در آن لحظهی توجه به خدا، عبادت خدا، مناجات، گریه برای خدا و در مقابل خدا، لذتی احساس میکنند که حاضرند دنیا و مافیها را بدهند، برای آنکه این لذت برای آنها بماند.
البته مادّیات انسان را از آن حالت بیرون میآورد؛ آن حالت گاهگاهی دست میدهد. لذت معنوی، یعنی آن حالات. آدمهایی که با خدا و هدفهای معنوی آشنا نیستند، طعم این لذت را نمیچشند. ای بسا انسانهایی که در سایهی نامبارک نظامهای مادّی عمری را گذراندهاند، اما یک لحظه آن حالت توجه به خدا و آن لذت معنوی برایشان پیش نیامده است. آنها نمیفهمند من و شما چه میگوییم.