بیانات سال1370


است: این کافر است، این نجس است. در دورانی که مردم نسبت به این‌گونه مسائل حساسیت بیشتری داشتند - دوران تعصبات، دوران آن استحکام اعتقاد دینی مردم - به این‌جا آمدند و زندگی کردند؛ به امید این‌که بتوانند چهار نفر را مسیحی کنند، و همان کاری که در آفریقا کردند - خیال باطل - بتوانند در این‌جا هم بکنند. البته نتوانستند بکنند، اما سالها ماندند.

تاریخچه‌ی قاجاریه را بخوانید؛ مستشرقی ( 4 ) بوده که سالها در ایران زندگی کرده و دو جلد کتاب ( 5 ) به عنوان تاریخ ایران نوشته است. او مدتهای متمادی در منطقه‌ی جنوب خراسان و بیرجند و زابل و همین‌جاها زندگی کرده و کتاب خود را نوشته است. ببینید او از کشیشهای خودشان که در این‌جا بودند، چه چیزها نقل میکند.

راه دوری نرویم؛ در همین منطقه‌ی بلوچستان که شما الان هستید، سالها قبل از شما، علما و طلاب و روحانیونی از مناطق سنینشین به این‌جا آمدند و در همین مساجد و در این روستاها زندگی کردند و علیالمنقول - که ظاهراً درست هم همین است - مردم شیعه‌ی آن‌جا را سنی کردند ! حالا ما نمیگوییم شما بروید مردم را شیعه کنید. قصد ما از ایجاد این دفتر، این نیست که ما برویم سنىِ بلوچستان را شیعه کنیم؛ اصلاً این جزو مقاصد ما نیست؛ حالا جزو نتایج باشد، آن بسته به این است که چه پیش بیاید. ما این کار را نمیخواهیم و به قصد آن نرفته‌ایم؛ ما به قصد کار دیگری رفته‌ایم: هدایت اسلامی مردم، هدایت فکری مردم، استحکام بنیه‌ی

«8»