یک بعد بر شخصیت این مجموعهی زیانبخش خطرناک یک پرتوی از افشاگری میاندازد و میافشاند تا مؤمنین اشتباه نکنند و دشمن را بشناسد. در آیهی اول که هفته گذشته خواندیم، صرفاً این خصوصیت ذکر شده است که اینها دروغزن و دورو هستند، تا این احساس را مؤمن پیدا کند که آن مجموعهی منافق که غالباً شناخته شده هم نیستند ( اگر چه گاهی هم ممکن است جمعی از مؤمنین اینها را شناخته باشند ) زیر بار نمیروند، دروغ میگویند و منافقند. پس در آیه اول مقصود اینست که نشان بدهد این گروه به سخنشان و ظاهرشان اعتمادی نیست. نگاه نکنید که اینها میگویند ما ایمان آوردیم در دل آنها چیز دیگری هست و این خصوصیت محوری آنها که دوروئی و دروغزنی و نابرابر بودن ظاهر و باطن است و مورد اشاره قرار میگیرد. و در آیه دوم: خدعهگری آنها و تصمیم آنها بر فریب مؤمنین و به تعبیر آیه، فریب خدا مورد توجه قرار میگیرد، فقط این نیست که ظاهر و باطنشان یکی نیست، بلکه درصدد فریبزنی و خدعه هم هستند، میخواهند با شما خدعه کنند و این خدعه چیزی ورای آن دروغزنی است. یک وقت یک کسی صرفاً دروغی به شما میگوید، اما یک وقت هست که پشت سر این دروغ یک فتنهای هست و میخواهد با خدعه و نیرنگ آن فتنه را تحقق ببخشد و این چیز بزرگتری است. البته اساس این خصوصیت دوم بر خصوصیت اول استوار است، یعنی دروغزنی آنها