دیوار و پشت حجاب را میدید، که ماها قادر نبودیم آن را ببینیم. ایشان چیزهای خیلی ریزتری از آنچه که در حد دید ما بود و هست، میدید.
ما وقتی در آن شرایط قرار میگرفتیم، چه کار میتوانستیم بکنیم ؟ نمیشد که ول کرد. بعضیها بریدند. این اسمش بریدن است. آدم که نباید ببُرد؛ باید بالاخره بایستد. دشمن دارد ما را میبُراند؛ از انواع و اقسام وسایل هم استفاده میکند. اگر ما هم بریدیم، به دشمن کمک کردهایم.
بههرحال، از اینکه شماها را زیارت کردیم، خیلی خوشحالیم. انشاءاللَّه که خدا توفیقتان بدهد و تأییدتان بکند. ما شماها را دعا میکنیم و از خدای متعال میخواهیم که شماها را مشمول هدایت و فضل و رحمت خودش قرار بدهد. دلم میخواست که قدری در فضیلت هنر و کار شما صحبت بکنم، که دیگر چون وقت گذشته و عدهیی منتظرند، آن را برای فرصت دیگر میگذارم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته ( 1 آقایان: سلحشور، حیدری، شمقدری، سجادپور، شرفالدین، تابش، معتمدی، راعی
( 2 آقای راعی
) 1327 - 1266 ( 3ق (