بیانات سال1370


اصلاً هیچ ربطی به این ندارد. شما در رابطه با « فزادهم الله مرضا » یک خط مستقیم را در نظر بگیرد: بعد یک زاویه کوچک از یک جا به این خط بدهید، این خطی که این زاویه را تشکیل میدهد، ممکن است با خط مستقیم مثلاً یک سانتیمتر فاصله داشته باشد، اما وقتی این خط منحرف را ادامه میدهید بعد از گذشتن مثلاً دو سانتیمتر فاصله را که با خط مستقیم میسنجید، میبینید مثلاً دو سانتیمتر و نیم شده است. اگر این خط کج درآمده و کج برآمده را باز هم یک متر امتدادش بدهید و ذرع بگذارید، میبینید فاصله‌اش با خط مستقیم یک متر شده است. پس: « فزادهم الله مرضاً » یعنی قانون طبیعت و سنت خدایی این است که وقتی شما زاویه دادید به خط مستقیم، این زاویه، اول خیلی محدود است، اما هر چه میگذری زاویه بازتر و فاصله از خط مستقیم زیادتر میشود و این در صورتی است که در وسط این خط منحرف باز یک زاویه دیگر به طرف نقطه‌ی مقابل خط مستقیم زده نشود، زیرا اگر زده بشود که واویلا است !! یعنی این بیماری « فزادهم الله مرضاً » در آغاز ایجاد میشود بعد که شما به او نپرداختید و درصدد علاج او برنیامدید، لحظه به لحظه بیماری در بدن رسوخ میکند و شدیدتر میشود. این معنای « فزادهم الله مرضاً ».

حالا آیاتی که امروز میخواهم شرح بدهم، همان آیات قبلی است که آن روز متن آنها و ترجمه‌ی آنها را خواندم، که اول آیه این بود:

«5»