یک طرز فکر، طرز فکر درست است، و آن اینکه ممکن است ما علم و فن و صنعت را از بیگانهیی که آن را دارد و ما نداریم، بگیریم؛ اما ادارهی آن کار را خودمان به دست خواهیم گرفت؛ خودمان صنعت را انتخاب خواهیم کرد؛ آنچه را که برای کشور لازم است، خودمان به وجود خواهیم آورد. انسان باید علم را از هر کس که دارد، یاد بگیرد؛ اما نه اینکه یاد بگیرد تا مزدور او باشد. غربیها برای ملت ایران و ملتهای مسلمان دیگر، این را میخواستند. ما باید علم را یاد بگیریم، برای اینکه خودمان کشور را بسازیم. در میان ملت ما، استعداد و روح خلاقیت زیاد است. این همان ملتی است که تا چند قرن پیش، مشعلدار علم در دنیا بوده است. ما از لحاظ استعداد و توان علمی بالقوه، چیزی کم نداریم؛ چرا باید از کاروان علم و صنعت عقب بمانیم، تا آنجایی که کوچکترین چیزها را هم آنها برای ما درست کنند ؟! در دوران ستمشاهی اجازه نمیدادند که مهندس ایرانی، آن هواپیمایی را که پولش را دادهاند و از بیگانهها خریدهاند، تعمیر بکند و یا به آن نزدیک بشود، تا مبادا از اسرار آن آگاه گردد ! این، بزرگترین ظلم به یک ملت است. امروز وضع خیلی عوض شده است. ملت ایران به برکت انقلاب، از لحاظ علم و صنعت و اتکای به استعداد و