که مقصود انقلاب را برآورده میکند و تفکرات نظام را منعکس مینماید. پس، امروز ما به یک زبان قوی و جاافتاده و پُرظرفیت احتیاج داریم؛ و آن زبان فارسی است، که بحمداللَّه در دسترس ما هم هست.
در گذشته، اینطور فکر نمیکردند. در زمان قاجار، آن مسؤولان دولتی اصلاً کمتر از این بودند که به این موارد فکر کنند؛ مگر افراد خاصشان. در زمان رژیم گذشته هم عدهیی از همان ادبیاتیهای سنتی بودند؛ والّا بدنهی نظام اصلاً و ابداً اعتقادی به زبان فارسی نداشتند. اگر گفته میشد که مثلاً بناست اینجا زبان انگلیسی، زبان رسمی بشود، ککشان نمیگزید ! کمااینکه دیدیم عدهیی از اینها آزادانه مسألهی خط لاتین و زبان اسپرانتو ( 13 ) را بارها مطرح کردند ! من در عمر خودم، دو، سه مرتبه در دو، سه مقطع، همین مسألهی خط لاتین و زبان اسپرانتو را در مطبوعات زمان طاغوت خوانده بودم؛ اما حالا کسی جرأت نمیکند این حرفها را بزند. الان هیچکس در ایران جرأت تفوّه به این حرفها را ندارد؛ اما آن زمان نه، راحت مینوشتند و به دنبال آن، شایعه میشد و جنجال به پا میگردید. این به خاطر آن بود که زبان فارسی برایشان اهمیتی نداشت؛ اما امروز اینطور نیست. امروز ما میتوانیم در این فضا انشاءاللَّه خدمت بزرگی به زبان فارسی بکنیم.
نقش آقایان، نقش خیلی حساسی است. بحمداللَّه همهتان هم جزو کسانی هستید که هم به این کار واردید و اهل فن و اهل اطلاعید، و هم دلسوزید. میبینم که خوشبختانه مصداق « جز به خردمند مفرما عمل »( 14 ) شده