این واژه پیدا کنیم. « خلق » هم عربی است. این واژه را تاجیکها از کمونیستها گرفتند. کمونیستهای داخلی خودمان هم « خلق » میگفتند؛ خیال میکردند وقتی گفتند خلق، کلمهی ملت را ضایع میکنند ! بالاخره هر مکتبی واژهی جدیدی برای خودش میآورد که معادل فارسی ندارد؛ حالا واقعاً بگردیم یک کلمهی فارسی برای این واژه پیدا کنیم.
من از آن آدمهایی نیستم که معتقد باشم چون کلمه عربی است، باید آن را کنار گذاشت؛ نه، کلمه عربی است، اما به قول مرحوم آل احمد ،( 5 ) جزو زبان من است. او میگفت، به من اعتراض میکنند که چرا کلمات عربی به کار میبری ؟ در پاسخ میگفت که این جزو زبان من است؛ عربی نیست، بیگانه نیست؛ حالا اصلش متعلق به هرجا باشد. من آن اعتقاد را ندارم؛ اما چرا زبان ما با این سعهی عظیم و با این گسترش فراوان - که بلاشک از این جهت، از زبان عربی بازتر و پُرکششتر است و ترکیبپذیری خوبی دارد - بایستی در یک کلمه گیر کند ؟ بههرحال، ما معادل فارسی « ملت » را هم نداریم؛ چارهیی نداریم؛ بایستی کلمهی « ملت » را بگذاریم. غرض، میخواهم عرض بکنم که مسألهی ویراستاری، اینقدر حساس است.
امروز متأسفانه زبان واقعاً در حال انحطاط است. در حالی که منابع زبان فارسی ما همچنان محفوظ است، اما آدم میبیند که زبانی که در اختیار نویسنده و گوینده و خبرده و حتّی شاعر و ادیب و کتابنویس و امثال