است. الحمدللَّه کار، خردمندانه پیش میرود. انشاءاللَّه کار را با صبر و حوصله و خردمندی پیش ببرید و خبرهای پیشرفت کار را هم به ما بگویید، که مژده و خبر خوشی خواهد بود.
من کتابی به نام « آیین نگارش » از آقای سمیعی ( 15 ) دیدم، که پیداست آقایان بحمداللَّه به زبان فارسی علاقهی بنیادی دارند. انشاءاللَّه بایستی این همتها مصرف بشود، تا کار به جای خوبی برسد. در این زمینه، هر کاری هم که از من بربیاید، دریغ ندارم.
ضمناً من نکتهیی به جناب آقای نجفی عرض بکنم. جلد سوم و چهارم کتاب « خانوادهی تیبو »( 16 ) ارزش تاریخىِ خیلی قیمتی دارد. این دو جلد، تمام اوضاع و احوال جنگ بینالملل اول و مقدمات آن را نشان میدهد، که جلدهای اول و دومش اصلاً در آن مقوله نیست؛ یعنی یک سبک دیگر است. من جلد اولش را که خواندم، پشت جلد نوشتم که بعید است من جلد دوم این کتاب را بخوانم؛ چون باب ذهنیات ما نیست. هر کتابی که میخوانم، تقریظی بر آن مینویسم؛ برای این ترجمهی شما هم تقریظ نوشتم؛ هم بعد از جلد اول، هم بعد از جلد سوم؛ چون برداشت من از این کتاب، بعد از خواندن جلد سوم بکلی عوض شد. در این کتاب، آن گرایشِ انسانگرایی منهای مذهب، خیلی واضح است؛ یعنی همان گرایشهای اومانیستی قرن نوزدهمی و اوایل قرن بیستمی خیلی زیاد دیده میشود. اگر در چنین ترجمههایی بشود مقداری از زور این حالت گرفت، بدون اینکه