که میگفتند « لازم به ذکر است »، مثل اینکه جوالی را در گوش من فرو میکردند ! وقتی اینطور کلمات و جملات جزو زبان شد، دیگر نمیشود آنها را کاری کرد.
علی اىّ حال، مسألهی زبان در رادیو و تلویزیون، مسألهی بسیار مهمی است. البته اول « خبر » است؛ لیکن از « خبر » که بگذریم، این برنامههای زنده هم که پخش میشود، همینطور است؛ مثل همین برنامهی « روزنه » که شما گفتید، یا آن برنامهی « عصرانه »، یا آن برنامهی « سلام صبح بخیر » که خیلی هم شنونده دارد. آیا شما برنامهی « سلام صبح بخیر » را میشنوید، یا نه ؟ وقتی آدم این برنامه را میشنود، واقعاً دلش خون میشود ! حرفهایی میزنند و تعبیراتی به کار میبرند که آدم واقعاً غصهاش میشود ! باید کاری کرد، باید فکری کرد، باید معیارهایی گذاشت. آن جوانی که آنجا نشسته و دارد برنامه اجرا میکند، بیچاره تقصیری هم ندارد؛ او همهی وسع خودش را دارد مصرف میکند؛ باید به او وسع و توان و سواد داد. انشاءاللَّه همهی اینها باید اصلاح بشود، تا بتوانیم زبان را عرضه بکنیم.
امروز خوشبختانه قدر زبان فارسی برای مردم ایران بیش از گذشته شناخته شده است. در دورهی گذشته، من با محافل ادبی و بعضی از اساتید زبان کم و بیش ارتباط داشتم. در آن دوره، کسانی که ادبیاتی بودند و به طور سنتی اهل زبان بودند، فارسی را دوست میداشتند؛ اما خرجکنندگان زبان فارسی، یعنی بدنهی نظام - منظورم