کادرتان تا پایینترین ردهها جدا نکند؛ همان چیزی که ما همیشه در بعضی از نیروهای دیگر میدیدیم و بحمداللَّه هرگز در سپاه نبود و امیدواریم که هیچوقت هم نباشد. در سپاه، همه با یک لباس و بدون نشانه و علامتی، کنار هم راه میرفتند. فرماندهی یگان، برادری بود که از لحاظ مشخصات ظاهری، با آن برادری که مثلاً در یک گردان یا در یک گروهان یا در یک دسته عضو معمولی بود، هیچ تفاوتی نداشت؛ اینها را نمیشد شناخت. این، یک نوع صمیمیت و یگانگی به طور طبیعی به وجود میآورد، که حُسن بزرگی بود. البته حُسن درجه، حُسن بزرگتری است؛ یعنی این، به هیچوجه این درجات را زیر سؤال نمیبرد. درعینحال، شما هر دو را با هم داشته باشید؛ یعنی این درجه هم باشد و آن برادر سطح پایین، احترامش را هم به شما بکند، سلامش را هم بدهد؛ اما برخورد شما، همان برخورد برادرانهیی که همیشه داشتهاید، باشد و در میانشان حضور پیدا کنید. سرّ پیشرفت سپاه این بوده که فرماندهی کل سپاه گاهی در خطوط مقدم پیدایش میشد. البته ما غالباً با اینطور چیزی مخالف بودیم؛ لیکن در موارد ممکن و غیرخطر، این حالت همیشه باید وجود داشته باشد؛ یعنی فرماندهان در ردههای مختلف یگانها بروند. آنها باید حضور شما را احساس بکنند. این حضور، چیز فوقالعاده بااهمیتی است و تأثیرات بسیار مثبتی دارد. نکتهی آخر در این باب، مسألهی اجرای کامل آییننامهی انضباطی است. این آییننامه را موبهمو اجرا کنید و