کارهایی که خارج از محدودهی دانشگاههاست، توجه بشود؛ یعنی نباید دست کم گرفته بشود و قاعدتاً بایستی در برنامههای شورا باشد؛ ولی واقعیت این است که ضرورت کار و فوری بودن و فوتی بودن و اداری بودن و غیرقابل تعطیل بودن کار دانشگاهها، شورا را بیشتر به آن سمت میکشاند؛ چارهیی هم ندارید، مجبورید که بههرحال برای دانشگاهها رئیس، برنامه، هیأت امنا و آییننامههای مختلف تعیین و آماده کنید؛ لذا من هم عرایضم را بیشتر به مسألهی دانشگاهها مخصوص میکنم.
در دانشگاه، هدف دانشجوست؛ یعنی استاد و تحقیق و آزمایشگاه و همهی اینها، برای دانشجوست. آن تحقیقی که در محیط دانشگاه انجام میگیرد، برای این است که این نیروی انسانی رشد کند و صلاحیت کاری را که برعهدهی یک نیروی انسانی عالم و کارآمد است، پیدا نماید، تا بتواند آن کار را انجام دهد. اصلاً فلسفهی دانشگاه این است؛ والّا دانشگاه برای این نیست که عدهیی مثلاً اینجا مستخدم باشند و ارتزاقشان از اینجا باشد؛ این قهری است، اما هدف این نیست. هدف این است که دانشجو در آنجا بتواند به صلاحیتهای لازم برسد. ما هر کاری که میتوانیم برای دانشجو بکنیم، باید بکنیم.
دو عنصر اصلی در تربیت دانشجو هست، که هیچکدام نبایستی مغفولٌعنه بماند؛ اگر مغفولٌعنه ماند، ما ضرر خواهیم کرد: یکی عنصر علم و تحقیق و کارایی علمی و جوشیدن استعدادهای علمی و این قبیل چیزهاست؛