صلحا صلحت امّتی و اذا فسدا فسدت امّتی »؛( 4 ) که اولش فقهاست، بعد هم امراست. تلفیق این دو هم در زمان ما اتفاق افتاده است، که واویلاست ! پس، مسؤولیت سنگینی بر دوش کسانی که این دو را با هم داشته باشند، قرار دارد. در زمانهای گذشته همیشه اینطور بوده است؛ لذا ما علمای بزرگی را از میان مسلمین ایران میبینیم که شؤون بسیار تعیین کنندهیی در امر حرکت تاریخ برعهده گرفتهاند. اگر به مبارزات دوران مشروطه و بعد از مشروطه و قبل از مشروطه و مبارزات علمای همین استان فارس و مبارزات و مجاهدات عجیب و بسیار برجستهی مرحوم آسید عبدالحسین لاری ( 5 ) و مبارزات علمای همین بوشهر خودتان، مثل مرحوم آسید عبداللَّه بلادی و بعد حضور مراجع عظام تقلید در اغلب قضایای مهم این کشور و سپس مبارزات علمای سایر شهرها را در سرتاسر کشور نگاه کنید، نقش تعیینکنندهیی را از علمای بزرگ مشاهده خواهید کرد. البته ممکن است از دیگر علما نقشی ثبت نشده باشد؛ به خاطر اینکه عظمت آنها آنقدر نبوده است؛ والّا مثلاً مرحوم میرزای قمی ( 6 )( رضواناللَّهتعالیعلیه ) نقشش در دفاعی که ایرانیها در مقابل تهاجم روسها میکردند، مشخص است. ایشان آن « رسالهی عباسیه » را در جهاد نوشته است. یا مرحوم کاشفالغطاء ( 7 ) ( رضواناللَّهعلیه ) که در همان زمان، همین نقش را ایفا کرد و احکام بسیار مهمی را بیان نمود؛ و هلّم جرّا. این نقش، زیاد است؛