نتوانست، تازه نوبت خود خدای متعال و مأموران الهی است که اینها را ثبت کنند و به خود شما برگردانند؛ نه فقط در آخرت، در دنیا هم آثارش را بر میگردانند. توفیقات شخصی و معنوی شما، روشنی دل و شوق شما به انجام وظیفهی بیشتر، اینها همه پاداشهایی است که خدا دارد به شما میدهد. از این بالاتر، توفیقات جمعی است. فرض بفرمایید ناگهان حادثهیی اتفاق میافتد که بر حسب موازین عادی، تقریباً ناممکن است؛ مثل این حوادثی که پیش آمد ( ۳ ) و همهی آنها به سربلندی ملت ایران منتهی شد؛ این حادثهی عراق و منهدم شدن آن هستهیی که سالهای متمادی در ویرانی جمهوری اسلامی پافشاری کرده بود. چه کسی این برنامهها را ریخت ؟ چه کسی طراحی کرد که یک دشمنِ پابهنقدِ دمگوشنشستهی شریر، این گونه پا در گل بشود ؟ اصلاً کسی نمیتوانست. واقعاً اگر عراق بعد از قبول قطعنامه توسط ما، با همان ساز و برگ قبلی پشت این هزار و سیصد کیلومتر مرز ما باقی میماند، فکر میکنید که ملت ایران روی آرامش و آسایش میدید ؟ فکر میکنید که نیروهای مسلح - که شماها باشید - میتوانستند اندک احساس آرامشی بکنند ؟ آیا آب خوشی از گلوی این ملت پایین میرفت ؟ رژیم عراق، اصلاً شریر بالذات است؛ اصلاً نمیتواند عدم شرارت را تحمل کند. شما ببینید جسد مبارک شهید تندگویان را مومیاییکرده حاضر دارند؛ اما وقتی که هیأت و دکتر و مسؤولان مربوطه به آنجا میروند، قبری را