باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبهروز زیاد کنیم. مگر نمیگوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند ؟ ما هم باید در همهی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمیگوییم که یکتنه در مقابل جامعهی بزرگ زمان خود ایستاد ؟ ما هم باید همچنان که همسر بزرگوارش فرمود « لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله »،( 9 ) از کم بودن تعدادمان در مقابل دنیای ظلم و استکبار نترسیم و تلاش کنیم. مگر نمیگوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سورهی دهر دربارهی او و شوهر و فرزندانش نازل شد ؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ « و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه ».( 10 ) ما هم باید همین کارها را بکنیم. این نمیشود که ما دم از محبت فاطمهی زهرا ( سلاماللهعلیها ) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین ( علیهماالسّلام ) و پدر بزرگوارشان ( علیهالسّلام ) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز ! ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم ! این روایاتی که در « کافی » شریف و بعضی از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی