درنوردیده و رفته است. من وقتی آن اوایل اینها را میدیدم، حقیقتاً این تصویر در ذهنم مجسم میشد که در باغی، عطر بوتهی گل پُربرکتی افشان شده است. عطر این گل نمیگوید که درِ باغ بسته است و من اجازه ندارم بیرون بروم؛ یا اینجا سیم خاردار این باغ است و من حق ندارم از آن بگذرم؛ فضا را پُر کرده است. حقیقتاً همیشه در ذهن من این تصویر مجسم میشد؛ انطباع واقعیت بود. شما کدام ایده، مکتب، فکر، شخصیت، فریاد و دعوت را در دنیا سراغ دارید که چنین زمینهی مستعدی داشته باشد، که ما داشتیم؛ انقلاب ما و امام ما و فریاد و عمل او و امتش داشت ؟ حالا مابهعنوان یک تشکیلات، باید چهکار کنیم ؟ در چنین زمینهی مساعدی، باید چهکار میکردیم ؟ باید چهکار میشد ؟ باید بلافاصله آدمهای کارآمد بروند و آنچه را که شده، سازماندهی و تعمیق کنند؛ ما این را لازم داشتیم. یعنی ما آنجا احتیاج نداشتیم که پیام را ببریم؛ بلکه لازم بود کاری بکنیم که آنچه را که خود رفته است، عمق پیدا کند. تعمیق، کار لازم دارد. عمق، آنطور حاصل نمیشود؛ بلکه آن فقط یک طرح زمینه است. بایستی بر روی آن زمینه، کار ظریف و دقیق انجام داد. در چنین زمینهیی، دوازده سال دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی کار کردند. شما خودتان کارشناس این