آنچه که من میتوانم عرض بکنم، این است که شما از یکسو وضعیتی را که متوقع است، و از سوی دیگر وضعیتی را که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد، با هم مقایسه کنید. نتیجهی این مقایسه باید ما را به شیوههای نو و کارهای نشده، یا تصحیح کارهای شده، متنبه کند. در اینجا یک بازنگری و خودنگری و محاسبهی نفس لازم است. به نظر من، ارزیابی درست از آنچه که متوقع است، امر مهمی است. در فضایی که به طور کلی همهی عوامل علیه گرایش ایمانی و دینی، و به طور ویژه علیه گرایش اسلامی بوده، ملتها علیرغم این عوامل مخالف، تشنه و مشتاق شنیدن سخن معنوی و روحانی بودهاند. در همین حال، یک غریو پُرطنین صادقانهی قوی بلند شده و به خاطر صدقش و اخلاص گوینده و پشتوانههای عملیش - که نشان داده است فقط حرف نیست - و به خاطر دشمنی چهرههای زشت دنیا با آن - یعنی چهرهی استکبار، چهرهی ارتجاع، چهرهی زراندوزان - و به خاطر عوامل گوناگونی از این جمله، در دلهای ملتها، بخصوص ملتهای مسلمان، یک جایگاه و تأثیر حقیقی و نسبتاً عمیق به وجود آورده است؛ به طوری که از اول انقلاب تا الان، هرجا که ایادی و عوامل انقلاب - از قبیل من و شما - پاگذاشتند، دیدند که آن غریو و صاحب آن غریو، پیش از آنها به آنجا رفته است. در اوایل انقلاب، من خودم به هند رفتم و تقریباً به عمدهی مراکز فرهنگی، سیاسی این کشور سر زدم. هرجا که