باید به هم پیوسته باشیم. نظامی که چنین بار سنگینی را بر دوش گرفته است، باید مظهر انسجام باشد. در بین مردم ممکن است کسی نظری داشته باشد که با نظرهای رایج و رسمی مخالف است؛ اما عنصری که عضو دستگاه است، بایستی در آنجا همان نظر رسمی دستگاه را اعلان کند و یکپارچگی سیستم تشکیلاتی را عملاً نشان بدهد. این، چیز خیلی مهمی است. ما اینها را تجربه کردهایم و دیدهایم که در بیرون چگونه منعکس میشود. میدانید که در طول این چندساله، سیاستهای گوناگونی در کشور بوده است. هر کس هم که به مأموریت میرفته، بالاخره ممکن است در هر برههیی، با یکی از این سیاستها مخالفت داشته است. یادتان است که در سال 59، از لحاظ سیاستهای رسمی و متخذ دولت، در کشور چه خبر بود؛ همان سالهایی که عناصر انقلابی بیرون میرفتند. در همان سالها من تجربه کردم و از نزدیک دیدم که آن چیزی که در نظر بیرون مهم است، این نیست که عنصری که به آنجا میرود و با فلان مسؤول نظام میانهیی ندارد، آنجا مثلاً بگوید که ایشان کسی نیست، یا حرفهای ایشان خیلی اعتباری ندارد، یا این سیاستی که وی اتخاذ کرده، غلط است، ما قبول نداریم، یا جمعی قبول ندارند. اگر آن سیاست غلط هم باشد، این اصلاً علاج نمیکند. میدانید که آن زمان، بازار سیاستهای غلط بود. آن زمان، از طرف لیبرالهای مسلط بر ظاهر و باطن دستگاه،