بیانات سال1370


پا گذاشتم، دیدم که انقلاب و امام پیش از ما آن‌جاست ! ما که رفتیم، مردم ما را تحویل گرفتند؛ چون نماینده‌ی این کانون بودیم؛ نه این‌که ما به آن‌جا برویم و مردمی بیخبر باشند، آن وقت ما بگوییم چنین حادثه‌یی اتفاق افتاده است. هنوز هم همین‌طور است. شما در این کشورهایی که نمایندگی نداریم، برای بار اول که وارد میشوید، اگر توفیق پیدا کنید که خودتان را به محافل مردمىِ متوقع برسانید - حالا آن گروههایی را که از این مسایل دورند، نمیگوییم - اگر به محافل دانشجویی و روشنفکری و محافل انسانهای متعهد و دلسوز و مخلص بروید، میبینید که این پیام قبل از شما به آن‌جا رفته است. من در سفرهایی که در دوره‌های مختلف به جاهای گوناگون داشتم، بلااستثنا در همه‌ی کشورها - اعم از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، حتّی کشورهای کمونیستی - این را دیدم. پس ببینید، قوّت نفوذ آن چشمه این‌قدر بود که بدون این‌که مبلّغی درست کند، جایی برود و کسی را گسیل کرده باشد - از قبیل آن‌که مسیحیها و مارکسیستها و احزاب و جمعیتها، عوامل و لشکر تبلیغاتی خودشان را میفرستادند - حتّی بدون این‌که جزوه و نوشته و سطری فرستاده باشیم، یعنی دستگاه بتواند ادعا کند که ما آن‌جا قبلاً مردم را توجیه کرده بودیم، این پیام مثل هوای بهار، مثل نسیم سحر، مثل عطر گل، مرزها را

«3»