بیانات سال1370


شیرینی اول این کار، همین انسجامی است که آقای استاندار به آن اشاره کردند؛ این چیز بسیار باارزشی است. آن‌جایی که دلها با هم نباشند و دست و زبانها بر ضد یکدیگر کار بکنند، برای کسی که میتواند با محبت و انس و عشق زندگی کند، جهنمی است. این‌جا بحمداللَّه بهشت است؛ « بهشت آن‌جاست کآزاری نباشد »؛( 4 ) آزاری نسبت به یکدیگر در این‌جا نیست؛ بلکه همکاری هست؛ که این را در درجه‌ی اول باید از خوش‌قلبی و نجابت و عقل و صداقت و صحت عمل این دو مأمور عزیز استان دانست؛ یعنی جناب آقای فاضل فردوسی، امام جمعه‌ی خوب و روشنفکر و فعال و بااخلاص این‌جا، و استاندار عزیزمان که شرح حال ایشان را هم میدانید و عرض شد. بحمداللَّه در سطوح مختلف، این معنا جریان دارد؛ این را حفظ کنید و نگهدارید، که این زمینه‌ی شیرینی کار شماست.

شیرینی دوم این کار این است که شما در این‌جا به مردمی خدمت میکنید که به‌طور طبیعی و به‌طور مصنوعی - هر دو - دچار محرومیتند. به‌طور طبیعی دچار محرومیتند؛ زیرا در نظامهای باطل و فاسد، هر نقطه‌یی که از مرکز دور باشد - چه مرکز سیاسی، چه مرکز انسانی - هندسه‌ی معیوب آن نظام، موجب محرومیت آن نقطه میشود؛ یعنی در نظامهای باطل و فاسد، هرکسی یا هر دستگاهی که به مرکز قدرت نزدیکتر است، بهره‌مندتر است؛ و هر دستگاهی که از مرکز قدرت دورتر است، به‌طور عادی محرومتر است؛ مگر این که بتواند با چنگ و

«3»