امروز نظام جمهوری اسلامی، بر دیرباورترین تحلیلگران عالم ثابت کرده است که یک نظامِ ماندنی است. نمیخواهیم پیشگویی کنیم - منظور من پیشگویی نیست - هرچند پیشگویی هم میشود کرد. طبیعت این نظام، طبیعت زوالپذیری نیست. بعضی از نظامها بِزور سر کار میآیند؛ مثل مردهیی که زیر بغلش چند تا چوب زده باشند و اِپل درست کرده باشند و آنجا نگهش داشته باشند؛ خیلی از نظامها اینطوری است. شما ببینید، تا دو سال قبل از این - بلکه شاید تا یک سال قبل از این - نظام اتحاد جماهیر شوروی هنوز یک ابرقدرت بود؛ سینهها ستبر، قد بلند، ایستاده، با دست و پای بلند خود بر اروپای شرقی و بخشی از آفریقا و بخشی از آسیا و همینطور تا احزاب کمونیست دنیا سایه گسترده بود. آیا نظامی اگر حقیقتاً استواری و استحکام داشته باشد و چهار ستون اصلی بدنش سالم باشد، ممکن است در ظرف یک سال اینطور خرد و خمیر و اوراق بشود ؟! پس، همان نظامی هم که شما میبینید آنطور ایستاده، بیپایه و بیاساس بوده؛ به تعبیر قرآن، « اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرار »( 8 ) بوده؛ مثل درختی بوده که ریشه نداشته است.
ما در آن سالهای حاکمیت طاغوت دیده بودیم که وقتی شاه به مشهد میآمد، کسی به استقبالش نمیرفت؛ و چون میخواستند به مسیری که او عبور میکرد و درخت و گلکاری هم نداشت، سر و صورتی بدهند، من دیده بودم که شهرداران بیعُرضه و استاندارانِ بخوربخورِ آنچنانی در آن سالها، درخت سبز میآوردند و روی همین