به اعتقاد من، آن چیزی که امروز بیش از همه باید در آموزش و پرورشِ ما به آن توجه بشود، اعتقاد اسلامی و عمل اسلامی است که در دانشآموزان باید احیاء گردد. باید این طور باشد که اگر کودکی از یک خانوادهی بیاعتقاد و بیمبالات نسبت به عمل و اعتقاد اسلامی به مدرسه میآید و وارد محیط تحت تصرف و تسلط آموزش و پرورش میشود؛ یا کودکی از خانوادهیی میآید که آنها اعتقاد
و مبالاتشان هم نسبت به افکار و عمل اسلامی بد نیست، لیکن به خاطر بیسوادی و کمبودهای فکری و روانی والدین، توانایی اثرگذاری روی طفل را ندارند، باید اینجا آن خلأها جبران بشود؛ یعنی این کودک، هم علماً، هم عملاً، هم اعتقاداً، به یک آدم متدین تبدیل شود؛ باید همت این باشد.
البته همهی ما توجه داریم که یک انسان اسلامی، فقط آن انسانی هم نیست که اعتقاد اسلامی داشته باشد و عمل اسلامی بکند، بلکه اخلاق اسلامی هم آن رکن اساسی است؛ والّا اگر انسانی را دارای عقاید محکم اسلامی و عمل به معنای نماز و روزه و این چیزها فرض کنیم، لیکن حسود، بخیل، جبان، بدخواه، بیروحیه و بیاراده باشد، این انسان، انسان مسلمان نیست. انسان مسلمان بایستی در هر سه بعد - هم بعد تربیت، هم بعد دانش، هم بعد عمل - کار کند. البته به یک اعتبار، هر سهی اینها عمل است؛ اعتقاد هم نوعی عمل است؛ عمل قلبی است. علی اىّ حال، مقصود روشن است.