از بیماری فرزند، از خطری که او را تهدید میکند، از نگرانیهای او فارغ نمیکند؛ این محبت حقیقی است. یک محبت هم محبت زبانی است و در مواقع حساس و مراکز حساس، انسان را رها میکند. اگر ما خدای نخواسته از امیرالمؤمنین ( علیهالصّلاةوالسّلام ) دور بشویم، اینطور خواهد شد؛ محبت، زبانی و ادعایی خواهد شد؛ دست ما را در وقتی که به آن احتیاج داریم، نخواهد گرفت. اما اگر ما آن راهی را که به امیرالمؤمنین میرسد، دنبال کنیم، هرچه پیش برویم، این محبت عمیقتر خواهد شد.
دربارهی علی بن ابی طالب ( علیهالصّلاةوالسّلام ) که نمیشود با این چند دقیقهها حرفی زد. آن چیزی که من فکر میکنم باید در این مختصر عرض کنم، این است که ما به دهها صفت برجستهیی که در ذات مبارک امیرالمؤمنین و در رفتار آن بزرگوار هست - که هر کدام مثل خورشیدی میدرخشد - نگاه کنیم و چند تا از این صفات را انتخاب کنیم و خودمان را دنبالهرو این صفات قرار دهیم.
یک صفت از صفات آن بزرگوار این است که امیرالمؤمنین ( علیهالصّلاةوالسّلام )، از اول زندگی تا آخر عمر، به خدای متعال فکر کرد و راه خدا را - ولو مورد مخالفت همهی انسانها هم بود - بر راه غیر خدا و ضد خدا انتخاب کرد. امیرالمؤمنین از قبیل این صفت، دهها خصلت برجسته دارد؛ این یکی از آنهاست.