بیانات سال1370


تلاش بکنیم که تلویزیون را نبندد و گوش کند و ببیند؛ اما اگر فرض کردیم کار به آن‌جا رسید که یا ما باید هدف خودمان را دنبال نکنیم، تا او تلویزیون را نبندد؛ و یا این‌که هدف خودمان را دنبال کنیم، که طبیعتاً او تلویزیون را خواهد بست؛ در این‌جا ما دومی را ترجیح میدهیم؛ او تلویزیون را ببندد؛ زیرا بسیارند کسانی که تلویزیون را نمیبندند و همین را که من میگویم، میخواهند.

بنابراین، در یک جمله، « هدف » باید در همه چیز دنبال بشود؛ در برنامه‌ی کودکان هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در سرگرمی و تفریح هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در میزگردها و مصاحبه‌ها هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در ارائه‌ی برنامه‌های فیلم و سریال هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در کارهای ادبی و هنری و فرهنگی و غیره هم عیناً همین هدف باید دنبال بشود؛ منتها یک مجموعه‌ی هوشمند وقتی میخواهند هدفی را دنبال بکنند، راههای چندصدگانه و گاهی چندهزارگانه‌ی رسیدن به آن هدف را در پیش رو قرار میدهند و برای هر کدام از راهها حکمی میگذارند.

این‌طور نیست که اگر ما میخواهیم مردم، مسلمان تربیت بشوند، راهش این است که در تلویزیون دایماً برایشان قرآن بخوانیم، یا تفسیر قرآن بگوییم، یا احکام توضیح‌المسائل را بیان کنیم؛ نخیر، این کار راههایی دارد. انسان مسلمان فقط آن نیست که احکام اسلامی را بلد است؛ انسان مسلمان ابعادی دارد؛ بینش او، روشن بینی او،

«3»