جایی هم به جزییات کار دارد؛ چون این جزییات مهم و کارسازند. بنابراین، تاریخ مهم است؛ از اهمیت تاریخ نبایستی صرف نظر کرد. تاریخ، عبرت است. این مقولهیی که تاریخ، سیاست است؛ تاریخ، فرهنگ است - که شما واردش شدهاید - واقعاً مقوله قابل بحثی است. تاریخ، نه سیاست است، نه فرهنگ؛ تاریخ، تاریخ است. تاریخ، یعنی آنچه که از حوادث و وقایع ثبت شده است. البته در این حوادث و وقایع، سیاست هم هست، فرهنگ هم هست، هنر هم هست، عشق هم هست، مصیبت هم هست، درد هم هست، بغض هم هست، کینه هم هست. همهی اینها وقتی با همدیگر ثبت شد، میشود تاریخ. شما که میخواهید استفاده کنید، ممکن است استفادهی سیاسی کنید؛ ممکن است استفادهی هنری بکنید؛ ممکن است استفادهی انسانشناسی و مردمشناسی بکنید؛ ممکن است استفادهی جغرافیایی بکنید؛ بسته به این است که شما چه استفادهیی میخواهید بکنید؛ بههرحال باید استفادهیی را در نظر بگیریم. آیا ما میخواهیم از تاریخ استفادهی فرهنگی بکنیم ؟ معلوم نیست؛ یعنی پای این نایستادهایم. البته یک وقت هم ممکن است بخواهیم استفادهی فرهنگی بکنیم. آیا ما میخواهیم از تاریخ استفادهی سیاسی بکنیم ؟ نه، پای این هم نایستادهایم. من این را نمیگویم که شما بیایید تاریخ را طوری بیان کنید که سیاستی که مورد نظر ماست، تأمین بشود؛ من این را اصلاً از شما مطالبه نمیکنم.