البته در آن انسانی که مورد نظر است، علم و تجربه و ایجاد خلقیات برجسته و فضیلتها و حالت بلندنظری و پختگی و آبدیدگی یک آدم هست، که شما در تاریخ، یک بخش از آن را تأمین میکنید. انسان باب اسلام، آن نیست که مینشیند ذکر میگوید و تسبیح میاندازد؛ یک انسان کامل از همه جهت است. شما ببینید تاریخ با آن سعهی دیدی که به ما میدهد، در ساختن چنین انسانی، چه نقشی میتواند داشته باشد. ما فقط خودمان را میبینیم. شما آدمی را منزوی در داخل یک حجره و یک پستو فرض کنید؛ آیا این فرد میتواند با آن آدمی که در سرتاسر دنیا سفر میکند، یکی باشد ؟ آیا اصلاً امکان دارد که این دو نفر نسبت به دنیا و مسائل زندگی، یک بینش داشته باشند ؟ همین فرق وجود دارد بین آن کسی که در زمان حال محصور است، و آن کسی که گسترهی تاریخ جلوی چشم اوست. در بینشها، همینگونه تفاوت ایجاد میشود. بنابراین، تاریخ میتواند بینشها را وسیع کند و شما میتوانید در آن هدف مورد نظر اثر بگذارید. این مسأله، یک اصل است؛ یعنی بخش تاریخی ما باید جزیی از اجزای ترکیبکننده و تشکیلدهندهی آن هدفی باشد که ما از کل صدا و سیما در نظر داریم؛ یعنی تأثیرگذاری بر روی مخاطبان خودمان - مردِمان، زنمان، ایرانیمان، حتّی غیر ایرانیمان - و کشاندن آنها به سمت انسان مطلوب و ایدهآل.