خاکساری - که کارشان درویشی و گدایی است - بدانیم. کشیش این رشته « راجربیکن » معروف است که در قرن سیزدهم میلادی، از اولین پرچمداران علم در اروپاست. به عبارت دیگر، اولین جلوههای علم که به رنسانس اروپا منتهی شد و آن تحول علمی را پدید آورد، باز از طرف مذهبیها بود؛ منتها مذهبیهای روشن، نه مذهبیهای تاریکذهن.
« ابنسینا » ی ما هم همینطور بود. خود « ابنسینا » یک عالم دینی است؛ او به یک معنا اصلاً یک عارف است. « بیرونی »( ۱۹ ) هم یک عالم دینی است، که آن « تحقیق ماللهند » را نوشت. میدانید که اسم این کتاب، از یک بیت شعر گرفته شده است:
تحقیق ماللهند من مقولة
مقبولة فیالعقل او مرذولة
او در زمان خود، در ریاضی و در نجوم و در علوم متفرق، تبحر داشت. « شیخ بهایی »( ۲۰ ) هم که یک آخوند به تمام معنای کامل است، همینطور بود. در زمان « شیخ بهایی »، رشتههای دینی در آن مسیر و جریان صنفىِ آخوندی افتاده بود. در گذشته، صنفىِ به این شکل که نبوده است؛ یک روحانی بوده که در همهی علوم عالم بوده؛ مثل خود « ابنسینا » که شاگرد فلسفه هم داشته، شاگرد طب هم داشته است؛ اما « شیخ بهایی » مربوط به