بیانات سال1370


پیدا میکند که این قانون را یاد بگیرد، با آن کسی که اصلاً بیتفاوت است، معتقد نیست و میگوید این حرفها را رها کن، همه‌اش کشک است ! ما باید این روح علمی را در همه‌ی سطوح در جامعه به وجود بیاوریم؛ این علم‌گرایی چیز خیلی مهمی است.

البته بعضی به غلط خیال میکنند که « علم‌گرایی » با « دین‌گرایی » نمی‌سازد. من دیده‌ام که در این چند سال اخیر، بعضیها که اغراض خاص سیاسی دارند و ما آنها را میشناسیم - شاید عموم مردم ندانند که این افراد چه غرضی دارند، لیکن ما چون افراد را از روی سوابقشان بیشتر میشناسیم، زودتر برایمان قابل حدس است - و بعضیها هم که ممکن است غرض سیاسی نداشته باشند، اما همین طوری تشویق میکنند، برای القاء این معنا میکوشند که دین‌گرایی مردم - که امروز در جامعه‌ی ما رواج دارد - با علم‌گرایی منافات دارد و با علم‌گرایی میشود به دین‌گرایی مردم صدمه زد ! اینها کور خوانده‌اند و اشتباه میکنند؛ این دو با هم هیچ منافاتی ندارند؛ زیرا دین اگر دین اسلام است که ما امروز طرفدار آن هستیم، دینی است که انقلاب میکند؛ دینی است که برای میدانها سرباز درست میکند؛ دینی است که به علم دعوت میکند. اصلاً علت این‌که مسلمانان توانستند برای مدت چند قرن مشعل علم را در دنیا به دست بگیرند، همین توجه اسلام به علم و دانش بود. از فارابی ( ۱۲ ) تا خواجه نصیر ،( ۱۳ ) حدود سه قرن این مشعلداری ادامه داشته است؛ آن هم در سطح بالا، نه در سطح پایین. امروز

«9»