بیانات سال 72


برافراشته داشتن آن است. این، کم چیزى نیست ! این، چیز باعظمتى است که اگر انسان متوجّه باشد و خدایى حرکت کند، او را به خدا نزدیک مى‌کند. اما اگر خداى ناخواسته، شیطان توانست در این منصب و کار و شغل، به نحوى حضور پیدا کند، آن‌وقت، العیاذ بالله؛ هم براى خودِ ما، و هم براى مردم بلاى بزرگى خواهد بود. اگر مى‌بینید در شرع مقدّس اسلام، دعاها و توسّلات و کلماتى از ائمه علیهم‌السّلام هست که به خداى متعال پناه برده‌اند از این‌که امکان ظاهرى دنیایى، آنها را از مسیر الهى منحرف کند، به خاطر همین است. در دعاى « مکارم‌الاخلاق »، انسان به خداى متعال تضرّع مى‌کند و با گریه از او مى‌خواهد که « و لاتحدث لى عزّاً ظاهراً الّا احدثت لى ذلّةً باطنةً عند نفسى بقدرها ( ۲ ).» یعنى پروردگارا ! اگر عزّتى در ظاهر من به وجود آوردى و پیش چشم مردم مرا عزیز کردى، به همان اندازه در باطن و پیش نفس خودم، مرا ذلیل کن. یا: « و لاترفعنى فى النّاس درجةً الّا حَططتنى عند نفسى مثلها .» اگر مرا یک درجه نزد مردم بالا بردى، پیش نفس خودم یک درجه پایین بیاور. یا در عبارت دیگرى، از خداى متعال مى‌خواهد که « و اعزنى و لاتبتلیّنى بالکبر .» مرا عزیز کن، و دچار خودخواهى‌ام مکن. در عرف و فرهنگ اسلامى، عزّت، یک چیز مرغوبٌ فیه است. مؤمن، عزیز و طالب عزّت است؛ اما این عزّت، باید با خودخواهى همراه نباشد، با کبر همراه نباشد، با اذیّت کردن مردم همراه نباشد، با انواع انحرافها همراه نباشد.

«4»