اسمشان را خواندهایم و چه آنها که در زمان خودِ ما، در مقابل چشم قرار گرفتند و دیده شدند. یعنى آن عنکبوت اسیر کننده و به دام افکنندهى فساد، از ضعف آنها استفاده کرد و توانست آنها را به دام بیندازد. البته کسى که قوى باشد، به دام نخواهد افتاد. آنهایى که قوى هستند، به دام قویترها نمىافتند. به هیچ کیفیّتى به دامِ دنیا نمىافتند. آن کشورى که امیرالمؤمنین علیهالسّلام بر آن فرمان مىرانْد، امروز چند کشور بزرگ در منطقهى ماست، با حکومتهایى جداگانه. امیرالمؤمنین علیهالسّلام در رأس آن کشور پهناور عظیم، با آن قدرت و آن همه منابع ثروت در آن روزگار و در آن برهه از زمان، اندکى خودش را به دنیاى انسان معمولى آلوده نمىکرد و مىفرمود: « غرّى غیرى »؛ برو سراغ دیگران، اى دنیاى رنگین ! برو سراغ ضعیفها؛ که دست تو به مثلِ امیرالمؤمنینى نمىرسد، که نمىرسد ! آن، مرتبهى اعلاست. آن مرتبه، البته براى ما فقط به صورت یک سمبل مطرح است؛ به صورت یک سرمشقِ فوقِ حدود تصوّر مطرح است. براى اینکه جهت معلوم باشد؛ براى اینکه بدانیم راه، این راه است. پایینتر از او و نزدیک به زندگى ما، زندگى امام بزرگوارمان بود. به دنیا اعتنایى نداشت. دنیا براى او ارزشى نداشت. لذّتهاى مادّى براى او اهمیتى نداشت که به آنها اندک توجّهى کند. آن مقامِ با آن عظمت، آن قدرتِ خیرهکنندهى جهانى، که چشمها را در سرتاسر عالم خیره مىکرد، خود همان قدرت هم براى او ارزش و اهمیتى