در باب علل دشمنی استکبار جهانی با ما، حقیقت چیز دیگری است که میتوانیم آن را بهطور روشن بیان کنیم. ما میدانیم چرا امریکا با جمهوری اسلامی در ایران دشمن است. میدانیم چرا با نهضت بیداری اسلامی - در هر کشور از کشورهای اسلامی که اتّفاق بیفتد - دشمن است. میدانیم چرا کشورهای استکباری، اگر ببینند در کشوری، اسلام پیروز میشود - ولو با شیوههای دمکراسی - برای مقابله با آن، هرچه بتوانند انجام میدهند.
چرا هرجا که نشانی از نداىِ امامِ راحلِ عظیم الشّأنِ ما در آنجاست و دلها مجذوب آن نداست و قدمها در راه اهداف آن حرکت میکنند، استکبار موضعگیری میکند ؟ علل این دشمنیها، مواردی است که عرض میکنم: در درجه اوّل مسأله تفکیک نشدن دین از سیاست و از صحنه زندگی است. جمهوری اسلامی عملاً اثبات کرد و نشان داد که دین در صحنه زندگی انسانها دخالت دارد و دین مقدّس اسلام نیامده است تا انسانها در کنج معبدها، فقط به عبادت مشغول شوند. بلکه صحنه زندگی مردم، صحنه سیاست و عرصه مسائل عظیم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، در قلمرو احکام مقدّس اسلامی است. این، مسأله اوّل است. این، مهمترین خصوصیتی است که استکبار با آن مخالفت میکند. هرکس که طرفدار دین مقدّس اسلام باشد، اگر دین را از سیاست جدا کند، استکبار جهانی با او کاری ندارد. آنجایی که دین وارد میدان سیاست میشود و به زندگی مردم و امور اساسی حیات جهان و امور دنیوی مردم کار دارد، استکبار جهانی ظاهر میشود. چون میداند که در چنان وضعی،