بیانات سال 72


پافشاری کرده است و باز هم میکند، در حقیقت میخواهد یک چیز را در ذهنها مسجّل کند و آن این‌که، لازمه فاصله گرفتن ازمبدأ انقلاب، کمرنگ شدن ارزشهای انقلاب است.

آیا این درست است ؟! این به خلاف منطق کمال بشری است. این به‌خلاف آن منطقی است که تشکیل نظام اسلامی را الزامی کرده است و ما معتقدیم که باز هم در دنیا این معنا الزامی است و به مرور زمان، در مناطق بسیاری از عالم، حکومت الهی و اسلامی مستقر خواهد شد.

چیزهایی از خواصِ هنگامِ پیدایش انقلاب است که آنها البته ضعیف خواهد شد. و بتدریج هم ممکن است از بین برود. چیز مهمی هم نیست. شما وقتی به یک دوست قدیمی یا فرزند دلبندتان میرسید که از سفر برگشته است، در آغازِ دیدار، قاعدتاً هیجانات عاطفی شدید دارید. اما این هیجانات، کم‌کم فرو مینشیند. با این همه، معنایش این نیست که شما محبّتتان به آن شخص، یا قضاوتتان نسبت به او، یا عُلقه مابین شما و او، بتدریج ضعیف میگردد، یا احساسِ پدرىِ شما کم میشود. ارزشها و اصالتها نمیتواند بتدریج کمرنگ شود. به‌عکس، ارزشها بتدریج باید پررنگتر، نمایانتر، روشنتر و در ذهنها راسختر شود و میشود.

خیلیها بودند که در اوّل انقلاب، هایوهویی میکردند؛ امّا بعد، در تجربه‌های اواسط انقلاب نتوانستند راه بیایند. یا خودشان کنار رفتند و یا جریان انقلاب آنها را کنار زد. آنچه که میماند - « و أمّا ما ینفع الناس فیمکث فی

«4»