بنابراین، او مرد بزرگی است. منتها این مرد بزرگ، چون به فکر عوام زمان خودش هم بوده، چند کتاب فارسی هم نوشته و لذا در سطح یک « فارسینویس » تنزّل کرده است تا عوامالنّاس هم از اینها یعنی « حیات القلوب » و « حقّالیقین » و « حلیه المتقین » استفاده کنند. مثل « شیخ جعفر شوشتری ( ۳ )» که یک مجتهد درجهی یک بود، هنوز هم در تاریخ ما، بهعنوان « شیخ جعفر واعظ » معروف است ! چرا ؟ چون مرجع تقلیدی بوده که منبر میرفته و قدرت منبر داشته است. اینها واقعاً جزو ظلمهایی است که برخی از ما، نسبت به بعضی از بزرگان، مرتکب میشویم؛ از جمله، نسبت به این مرد با عظمت و ملّایی به این بزرگی، یعنی نویسندهی « بِحارالانوار ». حالا فرضاً یک کتاب فارسی هم نوشته است؛ اینکه گناه نیست ! ایشان مرد بزرگی است و بزرگداشت مجلسی، با این دید باید انجام گیرد. از جنبهی دیگر، ایشان در زمان خودش، « شیخالاسلام » بوده است. وقتی میخواهند زمان مجلسی را ترسیم کنند، فوراً حملهی افغانها و شاه سلطان حسین که افغانها او را تار و مار کردند، به نظر میآید. در حالیکه همهی عمر مجلسی که در زمان حمله افغان و سلطنت شاه سلطان حسین نیست ! مجلسی سالهای متمادی پنجاه، شصت سال حیات علمی داشته است و باید آن حیات علمی زنده شود. به صرف اینکه ایشان چهار کلمه نسبت به شاه سلطان حسین، در اوّل کتابهایشْ چیزی آورده است، این موجب نشود که مقام و عظمتِ علمی اجتماعی او و شیخالاسلامیاش، که منشأ آثار و برکات بسیار بوده است، تحتالشعاع قرار گیرد.