نباید حمل بر ایرادگیری کنید. تا یک جوان سؤالی کرد، بگوییم: « آقا، ساکت !» گویا دارد کفر میگوید ! جوان است. ذهن جوان، سیّال است. افکار غلط و استدلالهای نادرست، امروز در همه جای دنیا با توجه به روابط صوتی و بصریای که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برایش سؤال بهوجود میآید. چه کسی باید این را برطرف کند ؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکری را به شکل درست پُر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگری میرود و به شکل غلط، جواب او را میگوید. روحانی باید با اندیشه ناب اسلامی از بهترینش، مستدلترینش و قویترینش مجهّز باشد. ما این طور اندیشهها و حرفها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهید مطهّری رضواناللَّهتعالیعلیه، یک جامعه دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا میداشت. در همان دانشکدهای که آن بزرگوار تدریس میکرد، کسانی بودند که بهطور صریح، ضدّ دین تبلیغات میکردند و درس میگفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوا کند و دست به یقه شود. حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت؛ از ذهنیّت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد.
پیش از انقلاب، اینگونه بود. پیش از انقلاب، روحانیونی که با دانشگاهها و محیطهای فکری جوان و احیاناً مرتبط با افکار بیگانه اتّصال داشتند، ابزاری که قدرت و زوری به آنها بدهد نداشتند. اما فضا در قبضه آنها و به دست آنها بود. در یک مسجد، یک روحانی میایستاد برای مردم حرف میزد و میدیدید کلاسهای درس در