بیانات سال 72


این است. این دو عِدل همند. یعنی اگر کردید، سلطه‌ی اشرار واقع نخواهد شد. اگر نکردید، سلطه‌ی اشرار واقع خواهد شد. پس، معنایش چیست ؟ معنایش این است که این امر و نهی، باید در مقابل سلطه‌ی اشرار باشد. حالا شما نگاه کنید، ببینید سلطه‌ی اشرار کجاست ؟ شما بگویید به جوراب نازک ! نه آقا ! شما به جوراب نازک چه‌کار دارید ؟ جوراب نازک را بپوشد؛ این‌قدر اهمیت ندارد. اما اگر دیدید روی جوراب عکس « مایکل جکسون » را زده، باید او را دنبال کنید. آن یک چیز است، این چیز دیگر است. زلفش بیرون است، باشد. هزار گونه خطا می‌کنند، این هم یک گناه صغیره است. موی سر بیرون بودن، گناه کبیره که نیست ! از غیبت و دروغ که بالاتر نیست ! از رشوه گرفتن و خوردن که بالاتر نیست ! اما چنانچه دیدید یک نفر با همین حالت به اداره می‌آید و جلو آخوند اداره هم سرش را بالا می‌گیرد و راه می‌رود؛ این می‌شود گناه کبیره. یعنی این، در جهت تسلّط اشرار است. غرض؛ به مردم؛ به آن کسانی که می‌خواهید امر و نهی کنند، تفهیم کنید که ما از آنها چه می‌خواهیم. این جوان به خیابان می‌رود؛ اما نمی‌داند باید چه کار کند. مثلاً فرض کنید در خانه‌ی مردم عروسی است؛ می‌زنند و می‌رقصند. شما حق ندارید داخل خانه‌ی او بشوید؛ مگر با اجازه‌ی دادستان. اما یک وقت هست که می‌خواند، به قصد این‌که صدایش در بیرون منتشر شود. مثل آن قاضی معمّمی، که روز بیست‌ویکم ماه رمضان،

«7»