بیانات سال 72


نکنید .» و رد شود برود. ( عصبانیت هم لازم نیست. تهدید به عمل هم لازم نیست. جوانان ما دلشان می‌خواهد وقتی که ما گفتیم « امر به معروف کنید »، یک خنجر هم بدهیم دستشان؛ یک پارابلوم هم بدهیم. بگوییم: « آقا؛ اگر نشد، بزن !» در حالی که این زدن، یک کارِ دیگر است .) اگر همین کار انجام گیرد ( یعنی شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند، بگویند « آقا نکن » و بروند )، کار بزرگی است. اگر ده نفر بگویند « نکن » و بروند، مگر کسی جرأت پیدا می‌کند که باز آن کارِ خلاف را بکند ؟! این‌که می‌بینید وقتی شما دو بار، سه بار گفتید « نکن »، او عصبانی می‌شود، می‌آید یقه‌ی شما را می‌گیرد، پیداست که این ضربه، شکننده است. والّا اگر شکننده نبود، عصبانیت نداشت ! می‌گفتی « نکن »؛ او هم نگاهی می‌کرد و محل نمی‌گذاشت. وقتی چند بار تکرار شد « نکن » او ناگهان می‌خواهد منفجر شود. خدای متعال، در زبان و در امر و نهی، این اثر را قرار داده است. ما چرا این حکمت الهی را درک نمی‌کنیم و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم خدایی استفاده کنیم ؟! باید استفاده کنند تا ببینند که می‌شود، یا نمی‌شود. خدای متعال که آن آیات امر به معروف را خلاف نفرموده است ! همین گونه است روایتی که از نهج‌البلاغه خواندیم. واقعاً اگر عمل کنید، تمام قوام عدل و حق در عالم، برقرار می‌شود. اما مرحله‌ی سوم، همان است که ایشان اشاره کردند، و من دیروز آیین‌نامه‌اش را تصویب کردم و ابلاغ شد. آن

«5»