بیانات سال 72


این امر و نهیِ درونی، باید باشد. بنابر این، صدقِ امر و نهی بر همان امر و نهی قلبی هم، صدق واقعی و حقیقی است؛ صدق مجازی نیست. منتها، امری است که به تحقّق خارجی نمی‌پیوندد. چون امر زبانی هم، اوّل از قلب شروع می‌شود. وقتی شما می‌گویید « اِفعَل »، اوّل قلبتان می‌گوید. منتها زبان، آلتِ بیانِ اراده است. آن اراده، منهای زبان، در قلب وجود دارد. این مرحله‌ی اوّل که از محل کلام خارج است و شما باید کاری کنید که همه‌ی مردم، لااقل این امر و نهیِ قلبی را داشته باشند. بعد می‌رسیم به مرحله‌ی زبانی. مسؤولیت شما، مسأله‌ی زبانی است. یعنی شما باید کاری کنید که امر و نهی زبانی که اگر تحقّق پیدا کند مهمترین عامل است و تأثیرش حتّی از جهادی که توپ و تفنگ و بمب اتم دارد، بیشتر است انجام گیرد. منتها مردم امتحان نمی‌کنند. باید یک بار امتحان کنند، تا ببینند. من عرض می‌کنم: دیگراز امریکا بالاتر، قدرتمندتر، مستکبرتر، طاغی‌تر ؟! اگر همه‌ی مسلمانان عالم تصمیم بگیرند که ماهی یک بار به امریکا بگویند « نکن !»، همین، امریکا را می‌شکند. یعنی کاری که با بمب اتم نمی‌شود، با این اقدام می‌شود. کار زبانی، کار یدی هم نمی‌خواهد. همه‌ی مردم مسلمان، در تمام دنیای اسلام، مکلّفند. شما حالا این را بیاورید توی گناهانِ داخل جامعه: یک آقا حرکت خلافی انجام می‌دهد. کسی از پهلویش رد شود و همین قدر بگوید « آقا؛ این کار شما خلاف است.

«4»