جسم محدودى هم که یک متر و هشتاد و چند سانت است، واقعاً یک چیز نامحدود و فوقالعاده است. منتها ما از این دریاى قوّت و قدرت و توان و قابلیّتِ کشش و انعطاف، به یک مقدارِ زندگىِ روزمرّه، دلخوش کردهایم. فرض بفرمایید اگر بگویند با این دستتان یک ضربه وارد کنید؛ اگر لازم باشد یا بخواهیم کسى را بزنیم؛ بخواهیم چیزى را بشکنیم، این دست را بلند میکنیم و محکم میآوریم پایین. علمِ ما از این قوّت بازو و قدرتى که در جسم ما و در این مشت است، همین اندازه است. حال شما ببینید در این ورزشهاى رزمى که ژاپنیها درست کردهاند، با همین دست، چندین برابر آن کارى که شما با این مشتِ زورمند میکنید، کار انجام میدهند ! پیداست که این بیمنتهاست و ما این را کشف نکردهایم. ورزشهاى رزمى واقعاً عجیب است و خیلى از رشتههایش هنرهاى بزرگى است. شما ببینید اینها با جسم چه میکنند ! چقدر حرکت، چقدر نیرو و چقدر انعطاف و کشش با این جسمِ محدود انجام میدهند ! حال که اینطور است، پس کسى که مثلاً دست ندارد، پا ندارد؛ فقط دندان دارد، وسیلهاى براى گرفتن دارد، این هیچ اشکالى ندارد که بتواند ساعت تعمیر کند، یا نقّاشى کند. این، یک امر خیلى معمولى است. منتها ما چون خیلى خودمان را در باب جسم محدود کردهایم، این را نمیدانیم.