قاچاقچی را محکوم میکند، آنها فریاد حقوق بشر سر میدهند؛ امّا هنگامی که چهارصد و چند نفر انسان را از خانه و زندگی و شهر و دیارشان بیرون میکنند و در سرما و شرایط دشوار گرسنگی و بیماری به بیابانها میفرستند، کسانی که داد حقوق بشر سرمیدادند، تکان نمیخورند ! فاجعهای بزرگ و حادثهای عظیم است ! این، یکی از حوادثی است که در رأس مصیبتها قرار دارد. دیگر، حادثه افغانستان است که امیدواریم آن درگیریهای خونین، دیگر بین رؤسای احزاب این کشور تکرار نشود. مردم افغانستان، مردم مسلمان و مظلومی هستند و این، یک ظلم مضاعف است که سوء تدبیر بعضی از رؤسای احزاب، آنها را در مقابل هم قرار دهد و در خانه و کوچه و خیابان شهرشان - که حالا به اصطلاح آن را آزاد کردهاند - خون مردم بر زمین ریخته شود. و باز در رأس همه این قضایا، قضایای خونین و ماجرای مصیبت بار بوسنی هرزگوین است. این حادثه، حادثه بسیار عجیب و بزرگی است ! خودش، حادثهای بزرگ است و سکوت و بیاعتنایی دنیای بهاصطلاح متمدّن در مقابل آن هم به همان اندازه بزرگ و شگفتآور است. هر چه بخواهیم ابعاد این فاجعه و این مصیبت را با زبان معمولی بیان کنیم، امکانپذیر نیست. چگونه میتوان مصیبت یک ملت را که فقط به جرم مسلمانی کشته میشود، خانههایش ویران میگردد، به ناموسش تعرّض میشود، انواع ظلمها نسبت به آن انجام میگیرد و در پایان