بسماللهالرّحمنالرّحیم خیلی خوش آمدید؛ آقایان. خیلی متشکّرم از اینکه همّت کردید و این کار شایسته را که حقیقتاً تعقیب آن در جمهوری اسلامی لازم بود، متقبّل شدید. انشاءالله بهخوبی هم آن را انجام خواهید داد. وقتی شنیدم چنین مجموعه و نشستی بناست باشد؛ چیزی که در درجهی اوّل برای بنده باعث خرسندی شد، این بود که بالاخره در عالم پزشکی که یک ساحه و عرصهی عظیم است و با بخش مهمی از زندگی افراد جامعه ارتباط نزدیک و ضروری پیدا میکند، بناست به قضیهی اخلاق برسیم. این، آن چیزی است که در درجهی اوّل، بنده را خوشحال میکند؛ یعنی نفسِ پرداختن به « اخلاق ». از اوّلی که علم از دین جدا گردید یعنی در رشد جدید علم در این دو قرن اخیر اینگونه وانمود شد که دنیای علم از دنیای دین و اخلاق و معنویّت، جداست ! علم و دین را در دو منطقه و صحنهی جداگانه وارد کردند. این طور تلقّی شد که ممکن است یک فرد عالم، متدیّن هم باشد؛ اما دینِ او ربطی به علمش ندارد ! علمش برای کار و برای حلّ یک مشکل است؛ دین او برای حلّ مشکل دیگری است و اینها با هم ارتباطی ندارد ! بدیهی است که وقتی این طور برداشت و تلقّیای از علم و دین و نسبت و رابطهی این دو با هم وجود داشته باشد، بتدریج دین