بیانات سال 72


بزرگترین صدقات و حسنات است. البته بهزیستی کشور، میداندارِ این کار مهم است؛ اما من به همه ملت عزیزمان عرض میکنم: برای این‌که این کار سامان بگیرد، همه باید احساس مسئولیت کنند. خودتان را جای آن خانواده‌ای بگذارید که یک کودک معلول و عقب‌افتاده ذهنی در میان خود دارند، تا ببینید چه حسنه بزرگی است که انسان بتواند به این سازمان کمک مالی و مادّی و معنوی برساند ! امیدواریم که خداوند، هم به آنها کمک کند و خیر دهد، و هم این ملت عزیز را به اهمیت این کار، بیشتر متوجّه سازد.

مطلبی که در نظرم هست عرض کنم، به مناسبت انتساب این ایام به امام چهارم علیه‌الصّلاةوالسّلام است. چون بیست وپنجم ماه محرّم، بنا به روایتی - که شاید هم روایت و قولِ قویتر باشد - وفات امام چهارم است. آن بزرگوار، تقریباً سیوچهار سال بعد از حادثه کربلا، در محیط اسلامی آن روز زندگی کرد و این زندگی، از همه جهت یکی از زندگیهای پر از درس است که ای کاش کسانیکه از کیفیّات عالی این زندگی آگاهی دارند، آن را برای مردم، برای مسلمین و حتّی برای غیرمسلمانان تشریح میکردند، تا معلوم میشد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه عاشورا که ضربه عظیمی بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یک تنه بایستد و مانع از ویران شدن بنای دین شود. اگر تلاشهای امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نبود، شهادت امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام ضایع شده بود و آثار آن نمی‌ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمی است. در زندگی امام

«2»