بیانات سال 72


برادران عزیز؛ عناصر نیروی انتظامی در سراسر کشور و ای جوانانی که امروز در بخشهای مختلف وارد این صحنه عظیم خدمتگزاری میشوید ! ملت بزرگ ما، با فداکاریهایش، با اخلاصش، با گذشتش، با شجاعتش و با عزّت و غرورش که از اتّکا به کلمه توحید منشأ گرفته است، امروز یکی از ارزشمندترین ملتهای دنیاست. آبروی این ملت، درهمه ابعاد و نواحی، باید حفظ شود و خدمت به‌این ملت، باید افتخار شمرده شود. بسیار کسان هستند که سرانگشت دشمنند؛ اما نه در چهره یک برخورد نظامی، بلکه با برآشفتن محیط امن زندگی مردم، با شکستن حریم خلوت امن خانواده‌ها و با نفوذ کردن در حصار محکم عفّت عمومی این ملت. سرانگشت دشمن است که این‌گونه عمل میکند. هنر بزرگ شما این است که اینها را بشناسید. همه یکسان نیستند. آن‌که به خطا و بیآن‌که بخواهد ضربه‌ای وارد کند، عملی انجام میدهد، تفاوت دارد با کسیکه از روی نقشه و به دنبال اراده دشمنانِ این ملت، حرکتی را انجام میدهد. نیروی انتظامی باید این دو را از هم باز بشناسد و به وظیفه خود عمل کند.

خوشبختانه، امروز این نیرو وضعیت خوبی دارد. من البته در طول ده، دوازده سال گذشته - چه قبل از دوران ادغام و چه در دوران ادغام نیروهای انتظامی و تشکیل یک نیروی انتظامی واحد - غالباً از فرماندهان این نیرو یا اجزای آن، خرسند و خشنود بوده‌ام. غالباً کسانی بر بخشهای سابق نیروی انتظامی یا در مجموعه این نیرو

«3»